گاهی دقیقا برنامه زندگیت مشخصه، امروز چیکاره ای فردا کجایی، یک ماه دیگه فلان کار رو اگر به موقع انجام بدی به یکی از آرزوهات میرسی و حتی افق یک سال بعدت هم مشخصه که اگر فلان کار رو منظم انجام بدی مزدشو سر سال نشده میگیری. پوووف حتی قدم اولمم عین لاکپشت دارم برمیدارم. همه چیز به طرز فجیعی بوی بی حوصلگی گرفته. کتابام، لپ تاپم، تلویزیون خونه، آدمای اطرافم، خوراکی‌ها، باشگاه و حتی حموم خونه! بی هدف و بی انگیزه روزها رو به شب میرسونم. از این منِ جدید نه خوشم میاد نه میتونم باهاش ارتباط برقرار کنم! کاش یکی پیدا میشد به اندازه دو صفحه از پایان ناممو برام بنویسه فقط دو صفحه. چه کوفت مزخرفیه این لعنتی اه.

این ایرانسل و اپراتورهای موبایل الهی که زودتر با بقیه های مملکت منفجر شن راحت شیم. امروز بسته اینترنت یک ماهه میخرم سر هفته تموم میشه. هرجور حساب می‌کنم این حجمی که میخرم اونی نیست که استفاده میکنم :/

دلم ساعت برنارد میخواد که فعالش کنم تا پایان این بی‌حوصلگی لاعلاج! تا مرگ این منِ غریبه. اخه میدونی به ازای لحظه به لحظه‌ی کرختی‌هام، حس میکنم عمرم داره به فنا میره و هی حرص میخورم و حرص میخورم و.! اانگار بختک افتاده رو مخم. وگرنه این همه خریت یکجا هیچ جوره معنی نمیده :/


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها